قتل عام هزاره ها در ولایت سرپل در س

قتل عام هزاره ها در ولایت سرپل در سالهای 1999 الی 2000٫
لطفا بخوانید گذشته من و تو است.
بناء به گزارش دیدبان حقوق بشر، طالبان جنایت جنگی را در ولسوالی گوسفندی ولایت سرپل مرتکب شده که در جریان علمیات های ضد شورش به دنبال مقاومت در برابر اشغال طالبان در سال 1998 این اعمال علیه غیر نظامیان با عملیات های نظامی جبهه مقاومت همراه بود.

این عملیات ها اغفال کننده بوده و طالبان با بارها عقب نشنی، غیر نظامیان را هدف حملات تلافی جویانه خویش قرار می دادند که در ماه مارچ سال 2000 به تعداد 196 نفر غیرنظامی توسط طالبان به قتل رسید.

دیده بان حقوق بشر در گزارش خود ولسوالی سنگ چارک ولایت سرپل را نیز اضافه می کند. مردم غیر نظامی زیاد در این ولسوالی کشته شد که این غیرنظامیان نیز قربانی حملات تلافی جویانه طالبان گردید. نیروهای طالبان زمانی که در یک منطقه شکست می خوردند، اگر بار دیگر دوباره آن منطقه را به دست می آورد، دست به کشتار مردم بیگناه می زدند، و در نهایت این کشتار ها رهبری هزاره ها را در بامیان مجبور به واگذاری میدان به طالبان کرد.

هنگامیکه طالبان بامیان را تحت کنترول خود در اوردند، بوداهای عظیم الجثه بامیان را که قدامت تاریخی بیش از 2000 ساله داشت را منفجر کرده و به صورت کامل تخریب نمودند. انفجار دادن بوداهای بامیان نیز دلیل سیاسی داشت. بوداها بدست هنرمندان هزاره در زمان حکومت کنیشکای کبیر ساخته شده بودند و شکل هزارگی داشتند و همین دلیل از سوی طالبان که ادامه دهنده سیاست عبدالرحمانی بودند و هستند، تخریب گردید.

تسلط پیدا کردن طالبان بر بامیان، ترس و حشت میان مردم مظلوم بامیان افروخته گردید. طالبان بر مردم عاجز و بی ازار بامیان رحم نکردند. در یکه ولنگ بامیان باقتل عام پیرمردان، کودکان و اتش زدن قریه جات ها وحشی بودن خویش را بار دیگر و تکراراً ثابت کردند. تنها در یک مورد در کشتار طالبان در بامیان، بیش از 200 نفر بدون کدام جرم از دم تیغ گذرانده شد.

این قتل عام ها نیز مردم هزاره را مجبور به ترک کاشانه شان کردند. مهاجرت هایی که به قیمت جان اکثریت هزاره ها تمام شد و بیش از 1500 نفر مرد، زن و کودک پیر و جوان، بصورت فامیلی و فردی هنگامیکه عازم پاکستان و ایران بودند، توسط گروه طالبان در ولایت زابل در منطقه کندی پشت تیر باران گردید که استخوانهای انان تا بحال در گودال ها و اب رفتگی های کندی پشت پراکنده است. هم چنان تعداد از فامیل ها، در مسیر راه قندهار و اسپین بولدک نیز سر به نیست شدند که تا امروز هیچ کس اثری از آنها نیافته است دختران زیبا برای اینکه در مسیر راه مورد تجاوز قرار نگیرند، صورت های خود را خراشیده میکرد و لباس کهنه بر تن میکرد تعدا از دختران حتا با رسیدن به ایران و پاکستان سیمای خود را برای همیشه از دست دادند.
ناصر که در آن زمان دوکان پنچر مینی در مرکز زابل داشت! خاطرات خود را با من چند سال قبل در میان گذاشته بود، وی گفت ساعت 9 -10 قبل از ظهربود و من مشغول بازکردن یک تایر پیک آپ بودم و دوکانم هم از مرکز بازار فاصله داشت، که یک نفر از طالبان محلی قلات در مورد دختری سخن گفت، من درست نفهمیدم اما دقایق بعد یک دختر را با یک مرد زخمی با خود آوردند و عقب دوکان من یک جای شبیه چهاردیوار بود رفتند، صدای هر دوبلند بود و مرد با دشنام های مکرر به دین و آئین بلند تر فریاد می زد و ناگهان ساکت شد، یکی از مولوی های محل که اسم اش صبغت و آدم خشین نبود، من به او جریان را رساندم با آمدن او در محل، منم داخل همین چهار دیوار شدم. دیدم دختر برهنه است و مورد تجاوز قرار گرفته، اما آن مرد در ستون بسته و سرش به سینه چشپیده بود، نزدیکش رفتم که زبان این مرد را بریده و بی هوش است، مولوی صبغت بعد از فهمیدن جریان که این دختر با برادرش از موتر مهاجرین هزاره ربوده شده و اینجا قربانی شده است، 4 ساعت گذشته بود مولوی صبغت به عساکر تحت امر خود دستور داد که دختر را به همرا هانش برساند ، اما از آن مرد امید برای زنده ماندنش نبود، خون زیاد از دست داده بود و سرانجام ساعت 9 شب این مرد را در دامنه کوه بدون نماز و غسل زیر خاک کردیم.

نتایج (فنلاندی) 1:

SAR-e Polin maakunta joukkomurhaan Millennium 1999-2000Lue aikaisemmin sinä ja minä.B. mukaan human rights watch Talebanin sotarikos piirin SAR-e pol maakunnassa lampaiden Talebanin mellakka علمیات etsimässä vastus miehityksen aikana 1998 syyllistynyt se toimii siviileihin sotilaallisista operaatioista vastarinnan edessä.Näiden toimien on ollut petosta ja talebanien نشنی takana, suunnattu siviilejä niiden vastatoimet, että maaliskuussa 2000 196 ihmisten määrä tappoi talebanien afganistanilaisia siviilejä.Human Rights Watch kertomuksessaan SAR-e pol maakunnassa neljännes kivi alueella myös. Kuolleet tällä alueella, että Talebanin hyökkäykset siviilejä oli myös uhri vastatoimien. Talebanin joukot kun yksi alue ei syönyt, vaikka toisinaan uudelleen, se tuo käsi käsi viattomien ihmisten tappaminen alueella ja johti lopulta Millennium murhat Bamiyanin oli kentän Talebania luovuttamaan.Bamiyanin Talebanin valvoa Milloin teidän mahdollisuus mukaisesti بوداهای historiallisten Bamiyanin jättiläismäinen historia yli 2000 vuotta vanha ja oli isku täydellinen hävittäminen. Räjähdys oli myös poliittinen syy بوداهای mainospaikkoja Bamiyanin. Bodaha saa کنیشکای aikaan hallinnon tehtiin vuosituhannen suuria taiteilijoita ja muoto هزارگی ja joka on miksi Talebanin ollessa عبدالرحمانی politiikkaa ja jatkaa, tuhotaan.Talebanin löytää Bamiyanin Bamiyanin ja pelkoa keskuudessa ihmisiä sorretaan hasht ylivoima oli syttynyt. Ihmiset sekoittavat Talebanin ja vaivannäkö kohdun Bamiyanin. Yleisesti ottaen پیرمردان baghatl, Bamiyanin olang lone lapset ja ampumisen Wild mausteet lyövät kylät ovat itse jälleen ja jatkuvaa تکراراً. Vain tässä tapauksessa tappaminen Taliban Bamiyanin yli 200 tapausta rikollisuuden joka on kulunut ilman häntä terää.Tämä on Millennium myös murhattuja jättämään kotinsa. Maahanmuuton suurin vuosituhannen kaikki John hinta ja yli 1500 miesten, naisten ja lasten, nuorten ja vanhojen, yksilön ja perheen taas Pakistanista ja Iranista valittiin talibanien Zabulin maakunnassa alueen muodossa oli takana heinäkuussa hidastui ne luut ylivoimaisesti kuoppaan ja haalistua ire Kennedy takaisin. Perhe matkalla Kandahariin numerona äläkä ei ole spin بولدک että tänään kukaan ei mainita ne kauniit tytöt raiskataan tavalla, hänen kasvonsa naarmuja ja kuluneet vaatteita online tytöt edes tavoittaa Iraniin ja Pakistaniin, niiden profiili ikuisesti.ناصر که در آن زمان دوکان پنچر مینی در مرکز زابل داشت! خاطرات خود را با من چند سال قبل در میان گذاشته بود، وی گفت ساعت 9 -10 قبل از ظهربود و من مشغول بازکردن یک تایر پیک آپ بودم و دوکانم هم از مرکز بازار فاصله داشت، که یک نفر از طالبان محلی قلات در مورد دختری سخن گفت، من درست نفهمیدم اما دقایق بعد یک دختر را با یک مرد زخمی با خود آوردند و عقب دوکان من یک جای شبیه چهاردیوار بود رفتند، صدای هر دوبلند بود و مرد با دشنام های مکرر به دین و آئین بلند تر فریاد می زد و ناگهان ساکت شد، یکی از مولوی های محل که اسم اش صبغت و آدم خشین نبود، من به او جریان را رساندم با آمدن او در محل، منم داخل همین چهار دیوار شدم. دیدم دختر برهنه است و مورد تجاوز قرار گرفته، اما آن مرد در ستون بسته و سرش به سینه چشپیده بود، نزدیکش رفتم که زبان این مرد را بریده و بی هوش است، مولوی صبغت بعد از فهمیدن جریان که این دختر با برادرش از موتر مهاجرین هزاره ربوده شده و اینجا قربانی شده است، 4 ساعت گذشته بود مولوی صبغت به عساکر تحت امر خود دستور داد که دختر را به همرا هانش برساند ، اما از آن مرد امید برای زنده ماندنش نبود، خون زیاد از دست داده بود و سرانجام ساعت 9 شب این مرد را در دامنه کوه بدون نماز و غسل زیر خاک کردیم.

نتایج (فنلاندی) 2:

قتل عام هزاره ها در ولایت سرپل در سالهای 1999 الی 2000.
لطفا بخوانید گذشته من و تو است.
بناء به گزارش دیدبان حقوق بشر, طالبان جنایت جنگی را در ولسوالی گوسفندی ولایت سرپل مرتکب شده که در جریان علمیات های ضد شورش به دنبال مقاومت در برابر اشغال طالبان در سال 1998 این اعمال علیه غیر نظامیان با عملیات های نظامی جبهه مقاومت همراه بود .

این عملیات ها اغفال کننده بوده و طالبان با بارها عقب نشنی , غیر نظامیان را هدف حملات تلافی جویانه خویش قرار می دادند که در ماه مارچ سال 2000 Share on تعداد 196 نفر غیرنظامی توسط طالبان به قتل رسید.

دیده بان حقوق بشر در گزارش خود ولسوالی سنگ چارک ولایت سرپل را نیز اضافه می کند . مردم غیر نظامی زیاد در این ولسوالی کشته شد که این غیرنظامیان نیز قربانی حملات تلافی جویانه طالبان گردید . نیروهای طالبان زمانی که در یک منطقه شکست می خوردند , اگر بار دیگر دوباره آن منطقه را به دست می آورد , دست به کشتار مردم بیگناه می زدند, و در نهایت این کشتار ها رهبری هزاره ها را در بامیان مجبور به واگذاری میدان به طالبان کرد .

هنگامیکه طالبان بامیان را تحت کنترول خود در اوردند , بوداهای عظیم الجثه بامیان را که قدامت تاریخی بیش از 2000 ساله داشت را منفجر کرده و به صورت کامل تخریب نمودند . انفجار دادن بوداهای بامیان نیز دلیل سیاسی داشت. بوداها بدست هنرمندان هزاره در زمان حکومت کنیشکای کبیر ساخته شده بودند و شکل هزارگی داشتند و همین دلیل از سوی طالبان که ادامه دهنده سیاست عبدالرحمانی بودند و هستند , تخریب گردید.

تسلط پیدا کردن طالبان بر بامیان, ترس و حشت میان مردم مظلوم بامیان افروخته گردید . طالبان بر مردم عاجز و بی ازار بامیان رحم نکردند . در یکه ولنگ بامیان باقتل عام پیرمردان, کودکان و اتش زدن قریه جات ها وحشی بودن خویش را بار دیگر و تکرارا ثابت کردند . تنها در یک مورد در کشتار طالبان در بامیان , بیش از 200 نفر بدون کدام جرم از دم تیغ گذرانده شد .

این قتل عام ها نیز مردم هزاره را مجبور به ترک کاشانه شان کردند . مهاجرت هایی که به قیمت جان اکثریت هزاره ها تمام شد و بیش از 1500 نفر مرد, زن و کودک پیر و جوان, بصورت فامیلی و فردی هنگامیکه عازم پاکستان و ایران بودند , توسط گروه طالبان در ولایت زابل در منطقه کندی پشت تیر باران گردید که استخوانهای انان تا بحال در گودال ها و اب رفتگی های کندی پشت پراکنده است . هم چنان تعداد از فامیل ها, در مسیر راه قندهار و اسپین بولدک نیز سر به نیست شدند که تا امروز هیچ کس اثری از آنها نیافته است دختران زیبا برای اینکه در مسیر راه مورد تجاوز قرار نگیرند , صورت های خود را خراشیده میکرد و لباس کهنه بر تن میکرد تعدا از دختران حتا با رسیدن به ایران و پاکستان سیمای خود را برای همیشه از دست دادند .
ناصر که در آن زمان دوکان پنچر مینی در مرکز زابل داشت ! خاطرات خود را با من چند سال قبل در میان گذاشته بود , وی گفت ساعت 9 -10 قبل از ظهربود و من مشغول بازکردن یک تایر پیک آپ بودم و دوکانم هم از مرکز بازار فاصله داشت , که یک نفر از طالبان محلی قلات در مورد دختری سخن گفت, من درست نفهمیدم اما دقایق بعد یک دختر را با یک مرد زخمی با خود آوردند و عقب دوکان من یک جای شبیه چهاردیوار بود رفتند , صدای هر دوبلند بود و مرد با دشنام های مکرر به دین و آئین بلند تر فریاد می زد و ناگهان ساکت شد, یکی از مولوی های محل که اسم اش صبغت و آدم خشین نبود , من به او جریان را رساندم با آمدن او در محل , منم داخل همین چهار دیوار شدم. دیدم دختر برهنه است و مورد تجاوز قرار گرفته , اما آن مرد در ستون بسته و سرش به سینه چشپیده بود , نزدیکش رفتم که زبان این مرد را بریده و بی هوش است , مولوی صبغت بعد از فهمیدن جریان که این دختر با برادرش از موتر مهاجرین هزاره ربوده شده و اینجا قربانی شده است, 4 ساعت گذشته بود مولوی صبغت به عساکر تحت امر خود دستور داد که دختر را به همرا هانش برساند , اما از آن مرد امید برای زنده ماندنش نبود , خون زیاد از دست داده بود و سرانجام ساعت 9 شب این مرد را در دامنه کوه بدون نماز و غسل زیر خاک کردیم .